جدول جو
جدول جو

معنی گوش آوایی - جستجوی لغت در جدول جو

گوش آوایی
شنوایی، یعنی هرچه شنود خوب فهم کند و نیک یاد گیرد، (ناظم الاطباء)، صفت کسی که هرچه می شنود خوب فهم می کند و یاد می گیرد
لغت نامه دهخدا
گوش آوایی
خوب فهم کردن شنیده ها و یاد گرفتن آنها
تصویری از گوش آوایی
تصویر گوش آوایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شخصی را گویند که هر چیز شنود خوب فهم کند و یاد گیرد، (برهان)، و به همین معنی است گوش تیز، (آنندراج)، گوش سرای
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
خوش صدائی. خوش آوازی:
کوه دانش را چو داود از نفس
منطق الطیر از خوش آوائی فرست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
خوش صدائی. خوش نغمه ای. خوش الحانی:
خوش آوازی نالۀ چنگ او
خبر دادش از روی گلرنگ او.
نظامی.
جهانجوی را زآن دل آرام چست
خوش آوازی و خوبی آمد درست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نَ)
خوش نوائی. خوش صدائی. خوش آهنگی
لغت نامه دهخدا
(نَ)
عمل گوش نواز. حالت گوش نواز (آواز). رجوع به همین ترکیب ذیل گوش شود
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ اَ)
آرایندۀ گوش، زینت دهنده گوش، گوش آراینده، به معنی گوش سرای باشد، کسی را گویند که هرچه بگویی بشنود و نیک فهم کند، (اوبهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوش آرایی
تصویر گوش آرایی
زینت دادن گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش آزاری
تصویر گوش آزاری
آزار رسانیدن بگوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش نوازی
تصویر گوش نوازی
نوازش گوش
فرهنگ لغت هوشیار
از انواع علف هرز که شبیه صدف دریایی است
فرهنگ گویش مازندرانی